بین نیازهای گروه هدف و خدمات بهزیستی فاصله زیادی وجود دارد/ سازمان بهزیستی فاقد یک برنامه مشخص، شاخصدار و قابل پایش و ارزیابی
گروه جامعه خبرگزاری آنا؛ یکی از مهمترین نهادهای دولتی در جهت ارائه خدمات و ساماندهی قشر آسیبدیده جامعه سازمان بهزیستی است؛ این سازمان وظایف و مسئولیتهای سنگینی دارد که تامین رفاه معلولان جامعه نیز به این سازمان محول شده است.
هنگامی که پای دردودل معلولان تحت پوشش مینشینیم دلی پر از کارهای ناکرده بهزیستی دارند که جزو وظایف این سازمان است. از وعدههای تامین سمعک برای ناشوایان گرفته تا موضوع اشتغال معلولان همه و همه مطالباتی است که این قشر تحت پوشش مستلزم دریافت خدمات از سوی این سازمان هستند.
در همین خصوص با سهیل معینی مدیر مسئول سابق روزنامه ایران سپید و رئیس هیئت مدیره انجمن باور(نابینایان) گفتو گو کردیم که مشروح بخش اول آن را در ادامه میخوانید:
آنا: فعالیت های سازمان بهزیستی بسیار گسترده است و به نظر می رسد حتی در محورهای اساسی هم دچار مشکل است توضیح دهید؟
معینی: اولاً به اعتقاد من یکی از بزرگترین مشکلاتی که سازمان بهزیستی دارد، خود جایگاه این سازمان است. یعنی ما در کشورمان یک جایگاه مشخص و درستی برای طیف خدمات اجتماعی نداریم. به عبارتی در همه جای دنیا طیف وسیع خدمات اجتماعی خودش یک وزارتخانه تخصصی و قوی دارد.
سازمان بهزیستی، سازمانی است که ذیل وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی تعریف شده که به نظر من خودش یک اشکال است. یعنی تقریباً بخش رفاه اجتماعی وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی خودبهخود جزء ضعیفترین حلقههای عملیاتی این وزارتخانه قرار میگیرد برای اینکه وزارت کار در واقع متولی مدیریت حوزه کار است و الان در شرایط کشور در بحث فاصله میان حقوق و دستمزد کارگرها با نیازهایشان، بحث خصوصیسازیهایی که اتفاق میافتد، دچار تنش است.
بیشتر بخوانید:
غربت «روبان قرمز»ها در کوچهپسکوچههای شهر/ روایت باشگاههایی که مدتهاست «مثبت» نیستند!
شبکههای اجتماعی برای معلولان تبعیض قائل میشوند/ رفتار ظالمانه اینستاگرام با معلولان
افزایش آسیبهای روحی معلولان/ حمایت از معلولان نیاز به فرهنگسازی دارد
آنا: چرا قرارگیری سازمان بهزیستی زیر نظر وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی بحث برانگیز است؟
معینی: زیرا آنها تناسبی با هم ندارند که زیر نظر یک نهاد جمع شود. به نظر من یکی از بدترین ادغامهایی که صورت گرفت این بود که بخش تعاون را در بخش وزارت کار و رفاه اجتماعی ادغام کنند. ما همان زمان هم به این بحث اعتراض داشتیم.
در واقع یک وزارتخانه تخصصی در حوزه خدمات اجتماعی میخواهیم که بتواند همه خدمات اجتماعی و منابع را ادغام کند. وگرنه سپردن حل و حمایت مشکلات میلیونها تن از افراد خیلی پر مشکل جامعه مثل معلولان، افراد آسیبدیده اجتماعی، زنان سرپرست خانوار و ... را بسپرید به یک سازمانی که مثلاً ظرفیت بودجه عملیاتیاش میشود ۴ هزار میلیارد تومان که اصلاً این عددی نیست اشتباه است و در واقه این نشان میدهد که این سازمان نه جایگاه درستی دارد و نه بودجه عملیاتی و مناسب با مأموریتهای گستردهای که دارد که این صرفنظر از این است که اصلاً مدیریت این سازمان چگونه است.
آنا: سازمان بهزیستی چه ماموریتها و برنامههای راهبردی دارد؟
معینی: از بخش آسیبها بگیرید تا بخش توانمندسازی زنان سرپرست خانوار تا بخش توانمندسازی افراد دارای معلولیت، گردآوری این مأموریتها؛ که یک زمانی حساب کرده بودند سازمان بهزیستی حدود ۵۳ مأموریت دارد، تمرکز این مأموریتها در این سازمان میتواند هر سازمانی را از نظر عملیاتی دچار مشکل کند.
اما در حوزه خود افراد دارای معلولیت بحثی که ما داریم این است که سازمان اولاً در حد کلانش فاقد سیاست و برنامههای راهبردی است. یعنی یک سازمانی که میخواهد امور میلیونها تن از افراد معلول کشور را مدیریت کند باید مشخص شود که چه سیاست کلانی دارد؟ متأسفانه سازمان بهزیستی آنقدر دچار فشارهای روزمره برای انجام کارهایش است که به تدوین برنامههای کلان و برنامههای اجرایی نمیرسد. این اشکال بزرگی است.
فاصله نیاز گروه هدف با خدمات سازمان بهزیستی زیاد است
آنا: منظورتان از فشار کاری چیست؟ غالباً میگویند سازمان بهزیستی هیچ کاری نمیکند. نظر شما چیست؟
معینی: اینکه بگوییم هیچ کاری نمیکند هم غیرمنصفانه و هم غیرعلمی است. ممکن است بگوییم فاصله نیاز گروه هدف با خدمات سازمان بهزیستی فاصله زیادی است که این کاملاً درست است. یعنی سازمان بهزیستی بخش کوچکی از نیاز گروه هدف را میتواند بپوشاند. ما هم همین را داریم میگوییم که یکی از ضعفهایش عدم برنامهریزی کلان است. برنامههای راهبردی ندارد، برنامههای اجرایی ندارد، اینها درست است ولی نمیتوانیم بگوییم هیچ کاری نمیکند.
این سازمان به هر حال باید یک گروهی را تحت پوشش قرار دهد. گروههایی که متأسفانه در این سالها مشکلاتشان روز به روز بیشتر میشود. دلیلاش هم این است که کشور با شرایط خاصی روبهرو است. همان تورمی که به همه وارد میشود، به افراد پرمشکلتر هم بیشتر وارد میشود. قبلاش هم مستمری افراد معلول هیچ تناسبی با هزینههای زندگی نداشت. حالا که دیگر با این تورم واقعاً وحشتناک هم شده و اصلاً کمکمعیشتی که افراد معلول دریافت میکنند اصلاً قابل مقایسه با هزینههای زندگی نیست. خب وقتی افراد معلول این را میشنوند میگویند سازمان بهزیستی هیچ کاری برای ما نمیکند! در واقع بودجهای که در این حوزه تخصیص داده میشود، با نیازها تناسبی ندارد؛ برای همین است که بزرگترین درخواستهای ما از دولت این است که بودجه حوزه اجتماعی را باید مشخص کنیم که چقدر است.
آنا: به نظر میرسد سازمان بهزیستی هیچ چشم انداز و برنامهریزی برای رسیدن به اهدافش ندارد توضیح دهید؟
معینی: در خود دفتر توانبخشی، گروههای تخصصی طرح و برنامه خیلی وجود ندارد. مثلا نمیدانیم ظرف پنج سال آینده قرار است در حوزه نابینایان چه خدماتی بدهیم؟ در حوزه ناشنوایان چه خدماتی بدهیم؟ ممکن است یکی، دوتا کارشناس باشند اما به آن نمیگوییم کارگروه تخصصی! کارگروه تخصصی یعنی باید در این حوزه برنامهریزی کند، اهداف را تعیین کند و برنامههای اجرایی تدوین کند. سازمان فاقد اینهاست. به همین دلیل میگویم روزمرگی وجود دارد. کارشناسان دائماً درگیر دستورات روزمرهای هستند که از بالا برایشان میآید، تمام انرژی اینها صرف امور روزمره میشود.
یکی از بزرگترین نیازهای معلولان مشاورههای تخصصی است
آنا: شنیدهایم روند تخصیص بودجه در سازمان بهزیستی نامشخص است چرا شفافسازی مطرح نمیشود؟
معینی: این هم یکی از مسائل و مشکلات است. گزارشدهی شفاف دقیقاً یکی از نیازهایی است که بهطور مشخص وجود دارد. بارها ما صحبت کردهایم که سازمان بهزیستی مشخص کند که اینقدر میلیارد تومان بودجه دارد، ما با کم و زیادش کار نداریم، شفاف گزارش بیرونی بدهد که این بودجه صرف چه خدماتی و دارد میشود و به چه شکل!؟
الان در سطحبندی خدمات در سازمان بحث وجود دارد. یعنی شما به هر گروه معلولیتی و با چه نیازهایی دارید چه خدماتی را انجام میدهید؟ خیلی از افراد معلول جایگاه خاصی در خدمات سازمان بهزیستی ندارند و میروند داخل جداولی به اسم کمکهای موردی. مثلاً بحث مشاوره؛ ارائه مشاورههای تخصصی به افراد معلول که یکی از بزرگترین نیازهای افراد معلول گرفتن مشاورههای تخصصی است و مشخص نیست در زمینه روانشناسی برای غلبه بر آثار معلولیت، مشاورههای شغلی، مشاورههای تحصیلی، مشاورههای خانوادهها، تجهیزات چه میزان بودجه وجود دارد. در واقع میان نیازهای گروه هدف و بودجهای که برای وسایل و تجهیزات توانبخشی دارد اختصاص پیدا میکند تناسبی وجود ندارد. یکی از انتقادات ما به سازمان هم همین است که نظامنامه یا شیوهنامه جامع تأمین و توزیع تجهیزات توانبخشی وجود ندارد. آنهم با فشارهایی که ما در این چند سال آوردیم ولی آن هم علنی نیست. ما که سازمانهای غیردولتی و کارشناس این حوزه هستیم چنین چیزی در اختیارمان نیست. در نتیجه مشخص نیست که سازمان طبق چه قاعدهای اینها را هزینه میکند.
واقعیت این است که سازمان بهزیستی فاقد یک برنامه مشخص، شاخصدار و قابل پایش و ارزیابی است.
آنا: حمایتهای خیران چه میشود؟ چگونه و کجا هزینه میشود؟
معینی: این هم یکی از آن چیزهایی است که ما خواهان شفافسازیاش هستیم. ما خواهان این هستیم که سازمان بهزیستی بخش مشارکتهای مردمی را شفا کند، این باید مشخص شود که هر سال چقدر ورودی دارد؟ ورودی نقدی؟ ورودی در قالب ملک، ساختمان و ... و چگونه اینها به گروههای هدف تخصیص پیدا میکند؟ چه گزارشی از عملکرد بخش مشارکتهای مردمی سازمان بهزیستی وجود دارد؟ کجاها هزینه میشوند؟ خیلی شفاف این اعلام شود که ما بدانیم پتانسیلی که بخش خیرین آورده، شاید خیلی وقتها اگر بخش نیکوکاری کشور آگاه شود که مثلاً من در زمینه تجهیزات توانبخشی معلولان اینقدر کمبود داریم که دولت نمیتواند تأمین کند، اگر آنها آگاهیرسانی درستی شوند شاید بیایند و این پولها را صرف همین کنند. یعنی بودجهها را بیاورند به طرف رفع نیازهای موجودی که سازمانهای دولتی از پسشان برنمیآیند.
یکپارچگی منابع مالی در سطح کشور خیلی مهم است. اینکه ما منابع مالی داریم که در خیلی از بخشهای اجتماعی دارد هزینه میشود ولی خب چرا اینها یکپارچه نمیشود؟
بحث کمیته امداد، بحث بنیادهایی که فعالیت میکنند، چرا اینها نباید تحت پوشش یک چتر و سیاست واحد برنامهریزی شوند که ما بدانیم امکانات ملیمان اینقدر است. بعضاً میبینیم بعضی از بنیادها دارند یک کارهای خیلی مفیدی هم انجام میدهند ولی در راستای کارهای خودشان است درحالیکه یک سیاست واحد باید پشت اینها باشد.
آنا: وضعیت اشتغال افراد تحت پوشش بهزیستی چگونه است؟ آیا بهزیستی در قبال آنها وظیفه دارد؟
معینی: یکی از بزرگترین نیازهای افراد تحت پوشش این است که افراد بتوانند صاحب شغل شوند. در خصوص اهمیت این موضوع باید بگویم شغل برای فرد معلول جدا از آن نقشی که شغل و درآمد برای هر فردی دارد، باعث میشود از زیر چتر حمایت سازمانهای دولتی بیرون بیاید و بتواند با اتکای به خودش زندگی بکند و درآمد داشته باشد. حس کند یک عنصر توانمند و مفید در جامعه است. واقعاً بخش اشتغال سازمان بهزیستی دارد چه کار میکند؟ بخش اشتغال بهجز پرداخت وامهای خود اشتغالی راندمانش چیست؟ کجا ارزیابی و پایش میشود؟ این پولهایی که به آنجا داده میشود چقدر میتواند ایجاد شغل کند؟ واقعاً الان یک معلول برای ۴۰ میلیون تومان وام خود اشتغالی که ۵۰ میلیون سقفاش است، کاری میتواند کند؟ کدام کار؟ همه اینها سوالاتی است که بیپاسخ مانده است.
بهزیستی در بخش اشتغال جزیرهای عمل میکند
آنا: در خصوص وامهای کارآفرینی به معلولان توضیح دهید؟ شنیدهایم مشکلات زیادی در مورد وجو دارد؛ آیا شما تایید میکنید؟
معینی: سالهای سال است که انتقاد خودم شخصاً به بخش اشتغال این است که اولاً بخش اشتغال بهزیستی دارد جزیرهای عمل میکند. ما یک بخش اشتغال کلان در کشور داریم. مثلاً در همان وزارت تعاون که بالادست سازمان بهزیستی است یک معاونت توسعه و کارآفرینی داریم. بنابراین یک منابع اشتغال آنجا هست. خیلی منابع در اختیار صندوقهاست مثل صندوق امید. چند درصد اینها دارد صرف کارآفرینی برای مردم میشود؟ چرا فقط میگوییم بخش اشتغال بهزیستی؟ چرا آن بخش کلان اشتغال کشور سهم حقه افراد معلول در سیاستهایش مشخص نیست؟ گفتنی است اشتغال معلولان در دنیا سیاستگذاری مشخص دارد. ما به آن میگوییم اشتغال حمایتی. ضعف اشتغال برای معلولان را شناسایی میکنند، سپس حلقههای مفقوده را حذف وکمک میکنند.
بعد واقعیت این است که شما به یک فرد معلول یا یک کارآفرین وام میدهید، بحث بر سر این است که ما بیاییم ببینیم اشتغال افراد معلول در محیطهای بخش خصوصی چه مشکلاتی دارد؟ آن را رفع کنیم. مثلاً در همه جای دنیا از صفر تا ۱۰۰ این امر را شناسایی میکنند. میگویند یک فرد ویلچری اگر قرار است در شرکتی کار کند، اصلاً فرد ویلچری نمیتواند وارد این شرکت شود. دولت میآید میگوید شما آسانسور نداری، من کمک میکنم برای تو آسانسور میگذارم. بعد فرد معلول را کارشناسان پشتیبان اشتغال میآیند ورود میکنند میبینند چه مشکلاتی در محیط کارش دارد. اگر یک فرد نابینا است، آیا سیستم کامپیوتری ویژه میخواهد؟ نرمافزار خاص میخواهد؟ همه اینها را برایش پیشبینی میکنند، محیط کارش را شناسایی میکنند، با کار فرما گفتوگو میکنند، به او راجع به آن فرد معلول شناخت میدهند و از صفر تا ۱۰۰ یک جاگذاری اشتغال را حمایت میکنند تا یک فرد معلول بعد از یک سال مثلاً در یک محیط کاری تثبیت شود.
خب این فرد الان نیازمند است، فردا که وام را گرفت و به زخم زندگی زد میشود نیازمند بدهکار! نه کاری کرده، وام را هم خرج کرده.
الان خیلی از کارفرمایان ما طلبکار سازمان بهزیستی هستند. میگوید من فرد جذب کردم، قرار بود حق بیمهاش را بدهند، ۶ ماه است سازمان نداده، چهار ماه است نداده، هشت ماه است نداده، خب این، انگیزهها را از بین میبرد. حمایت به این شکل که ما فقط یک پولی بدهیم و کنار برویم نیست! اشتغال یک پکیج مشخص است. در همه جای دنیا ما کاریابان متخصص امور معلولان داریم. در سالهای گذشته بهزیستی یک کمیته کاریابی داشت که همه را جمع کرد زیرا معتقد بودند بعضاً این کمیتهها کارآیی ندارد در حالی که کارکرد داشت. حالا ممکن بود مشکلاتی هم وجود داشته باشد، خب آن مشکلات را رفع کنید. ولی ضرورتش وجود دارد. در دنیا مؤسسات کاریابی تخصصی برای معلولان وجود دارد. حتی ما در قانون این را آوردیم. یعنی وزارت کار الان مکلف است این مؤسسات را ایجاد کند و به بحث اشتغال کمک کند.
انتهای پیام/۴۱۶۱
انتهای پیام/